باسمه تعالی
حضرت مهدی(ع)
قصیده ۲

ای وارث محمد، زیبای خوب رویان
تو آیت غدیری، معنی عید قربان

یارب نما ی لطفی، درسی بده به ما را
استاد ما امام است ،استاد عشق و ایمان

پای پیاده باید، رفتن به سوی دلبر
من عاشق نگاهت،ای پادشاه خوبان

شایسته تر زتو نیست، الهام کن قصیده
نذر تو می نمایم، صد ها هزار دیوان

از فرط عشق مهدی، گفتیم ما قصیده
ای غایب از نظرها،بنمای فهم قرآن

یاری نما خدایا ، در سایه سار مهدی
تا شعر ما سرائیم، در وصف و یاد جانان

شرح دعای ندبه، خود بازگو برایم
با گوشه های چشمت، ای آفتاب تابان

با عاشقان نگویید، شد از نگاه غایب
در کوچه و خیابان ،در امتداد باران

دارد امام غایب، القاب و نام ها یی
نامش بود محمد،همسان نور یزدان

اندر دیار و عالم، مشغول کسب و کاریم
هر روز غافلیم و هر لحظه ای پریشان

در راه جمکران بود ،دیدم نشان رویت
ذکر دعای عهدم، فیضی دهد فراوان

من جمکران ندیده بی تاب یار بودم
دستم بگیر آقا، این است راه احسان

ما پرگناه هستیم، خود واقفیم جانا
چشمت بپوش بر ما، کامل ترین انسان

عمری است من مریضم، درمان دردهایم
هیچ عیب هم ندارد ، ای پیشوای پاکان

گو تا کجای مسجد من منتظر نشینم؟
آقا نشانی ام ده ،هم ظاهری و پنهان

توفیق دیدن تو ، کی می شود میسر
من را نگر که عمری، از فکر تو پریشان

داد از غم جدایی،کی روی می نمایی
آزاد کن دلم را ، ای خسرو اسیران

شهر است پر ز نورت، غرق طرب و شادی 
زیباترین دقایق ، در نیمه های شعبان

تو بهترین امامی، من بدترین غلامت
قدری تفقدی کن،آرامش دل و جان

گر مشکلات داری، صبر و تدبری کن
با صاحب امان گوی، اسرار خود که پنهان

ازجان و دل دعا کن، شاید امام آید
با انقلاب مهدی، سر را رسا ن به سامان

در دیده ی مریدان، نقشی نما ز رویت
تو بهترین نویدی، بر دیدگان انسان

از حق فرج طلب کن، ای عاشق زیارت
گر حجت حق آید، دنیا شود گلستان

دنیا شده پر از جور، ای وارث محمد
گر حجت حق آید، دنیا کند گلستان

کی می شود که دنیا،بیند رخ چو ماهت
باشد اجازت آن ،در دست حی سبحان

در غیبتی ز مردم، چونکه عدو نظر داشت
از بدو خلقت خود، با امر و حکم یزدان

در پرده های غیبت، باشد ولایت او
چون جانشین حقی،ای وارث امامان

خواندی نماز میت، با سوز جان پدر را
لیکن به امر یزدان، غایب شدی پس از آن

بودند چهار نایب، آنها امین و راوی
در غیبت ولایت، رابط شدند آنان

در سن چار و هفتاد، غایب شوی ز مردم
دیگر نبود نواب، در نقل و شرح جانان

شد جمکران و کوفه، هر یک مکان دیدار
گویند سهله باشد، خود مرکز رفیقان

سرداب زیر منزل، باشد اطاق مهدی
شیعه نگفته هرگز، جای غیاب ایشان

سرداب چون مکانی، آرام و دل نشین است
باشد محل صحبت، با کردگار قرآن

تهمت زنند به شیعه، آید ولی ز سرداب
از مکه او بیاید، با اذن و حکم یزدان

درس رجالیم بود از عشق تو بگویم
مهدی عزیز زهرا، ای پادشاه خوبان

حجت برای مردم، حجت تمام کرده
پس میثمی بیا و بشنو صدای وجدان

سروده شده توسط
علی رجالی و مهدی میثمی























مشخصات

آخرین مطالب این وبلاگ

آخرین جستجو ها