باسمه تعالی
قصیده(۴)
حضرت علی (ع)

دریای کرم، دست خدا، حامی قرآن 
  ای گنج سخا، روح نبی، مظهر ایمان

ای سالک حق ، یار نبی،روح ولایت
 ای عامل تقوا و عمل ، فخر شهیدان

ای الگوی هر عرصه و هر عصر و زمانه
اندیشه و گفتار تو، کردار چه میزان

  تو راه خدا، همچو نبی، درک نمودی
  هارون زمان، نور خدا، مشعل سوزان

در بندگی وزهد نداری تو نظیری
مانند تو بودن، ابدا نیست که آسان

همسر بودت، دخت نبی، ام ابیها   
 بر خیل ن اسوه و زیبایی رضوان

ای نفس نبی، دین خدا، حفظ نمودی 
 غم را بزدایی ز دل ختم رسولان 

ای یار نبی،نور خدا، مظهر ایمان
ای حافظ دین، مشعل جان،کاتب قرآن

 باب البلد و حافظ اسرار تویی تو
همراه نبی در همه ی عرصه و میدان

با مرگ نبی ،وحی خدا ، مشق نمودی
ای حافظ دین، مشعل جان،کاتب قرآن

عبدالصمد و سید ابرار تو یی تو  
چون هادی انسانی و تو ناطق قرآن

ای فاتح خیبر، ید تو، دست خدا بود 
حرمان زده کردی تو همه لشکر شیطان

در عرصه پیکار تو سردار و امیری   
ای شخصیت یکه و تنهای دلیران

 در سخت ترین جبهه عدو کرد جسارت 
بر چهره ای آن شیر خدا ، حجت یزدان

از بهر خدا ترک نمودی  تو عدو را
با حمله ی دیگر، بود او خسته و لرزان

 نابود ز شمشیر تو آن خصم لعین گشت
مغلوب شد و شد شه دین غالب و خندان

در طاعت حق نیست همانند و نظیری
ای یار نبی،نور خدا، مظهر ایمان

هرکس که شود صاحب افکار بلندی
گردد چو علی مظهر ایمان و شهیدان

هر که دارد مشی و اهداف بلند مرتضی
می شود محشور،وگیرد مزد را او بی امان

دانی چه شود عاقبت آدم خوش خلق
اندر دو جهان، نیست ورا غصه و خسران

شیعه ی مر تضی علی، راه خدای طی کند
وفا به عهد خود کند، خلف نمی کند از آن

چونکه حکومت علی، پایه ی آن عدالت است
عدل کند بپا علی، مشی ولاست در جهان

قدرت اگر ضرورت است، بهر اشاعه دین بود
نی که هوای نفس او، نیست علی چو دیگران

چونکه علی به پا نمود،دولت خود ز اهل حق
خلف زعهد خود کنند،چونکه نداشت آب و نان

طلحه به مکه می رود،تا که به جنگ حق رود
عایشه و زبیر را، همره خود کند چنان

بهر مقام دنیوی ، هر عملی ادا کنند
گرگ و پلنگ و روبهان،فتنه کنند دوان دوان

جنگ جمل به پا شود، بصره سقوط می کند
نیست رهی بجز دفاع،جنگ علی و خاطیان

نیست همانند علی، تا که کند عدل به پا
چشم به راه اند همه ، تا که ببینند عیان

در عمل و عدل علی، نیست تمایز ز حقوق
خواه بود طفل صغیر، یا که بود راس سران

هست علی مطیع حق، نیست ورا چیز دگر
راه علی و مومنان، راه خدای بی کران

گر برود به جنگ کفر، بهر دفاع از کیان
نیست طریق اولیا، جنگ و نبرد بی امان

تا دم آخر برایش شعرها خواهد سرود
میثمی را عشق مولا زنده می دارد بدان

وصف تو کثیر است و بود بنده رجالی
سوی عمل نیک شتابان شد و خیزان

سروده شده توسط
علی رجالی و مهدی میثمی











مشخصات

آخرین مطالب این وبلاگ

آخرین جستجو ها